سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولادت امام زمان

زهی جمال رخش کرده پرتو افشانی
به ماه چارده و آفتاب رخشانی 

زهی ولی خدا قطب عالم امکان
جهان جود و کرم پیشوای یزدانی 

ظهور قدرت دادار حجت بن حسن
که ظاهر است از او کبریای سبحانی 

نجات امت مظلوم و خلق مستضعف
امید مردم محروم و فیض رحمانی 

سپهر مجد و شرف شمس آسمان جلال
جمال غیب ابد شاه ملک امکانی 

اگر چه پر شده عالم زفتنه و زفساد 
مسلط اند به دنیا جنود شیطانی 

به نام صلح و دموکراسی و وطن خواهی
زنند ضربه به شخصیت مسلمانی 

گرفته است بشر راه انحراف و خطا 
به هر مکان نگرم تیره است و ظلمانی 

بگیرد ار همه اقطار محنت ایام 
شب فراق شود هر چه بیش طولانی 

بمان به جا و مشو ناامید چون آید 
امام و منجی کل مقتدای پایانی 

سلیل احمد مرسل همان کسی که خدا 
عطا نموده به او منصب جهانبانی 

جهان نجات دهد از فساد و استکبار 
دوباره زنده کند راه و رسم انسانی 

در آورد همگان زیر پرچم اسلام 
نظام می نبود جز نظام قرآنی 

ظهور می کند و می کند اساس ستم 
کند زمین و زمان را زعدل نورانی 

امیر معدلت آیین و معدلت گستر 
دهد نجات همه خلق از پریشانی 

خوش آن زمانه و آن روزگار و آن ایام 
خوش آن حکومت و آن عدل و عصر روحانی

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

.Image result for ?تصاویری برای جشن امام زمان?‎


شعرهایی برای شهدای دفاع مقدس

الهی به آنان که پرپر شدند           پر از زخم های مکرر شدند
به آنان که چون پرده بالا زدند          قدم در حریم تماشا زدند
به آنان که کارون خروش آمدند         چنان خون کارون به جوش آمدند
به آنان که زخمی ترین بوده اند           شهیدان میدان مین بوده اند
همانان که از مهر فرزند خویش         بریدند یکباره پیوند خویش
بریدند تا وصل آسان شود          نیستانه درد درمان شود
همانان که روح روان داشتند        سفرنامه آسمان داشتند
همانان که دلداده او شدند       کبوتر کبوتر پرستو شدند
پرستو پرستو فراز آمدند          و بی سر سرافراز باز آمدند
که این خطه خاک سرافرازی است        همه همت و شور جانبازی است
به تکبیر آن دم که دم می زدند         سکوت زمان را به هم می زدند
شب عاشقی را رقم می زدند         همانان که بر مین قدم می زدند
از آنان که تنها پلاکی به جاست     کمی استخوان، مشت خاکی به جاست
الهی به آوازه این حریم           به هورالهویزه به هورالعظیم
به دشتی که پیوسته عباس داشت       که بی دست هم خیمه را پاس داشت
به رمزی که چون نام خیبر گرفت         غریبانه از ما برادر گرفت
خبر بود و تکرار خمپاره ها           جگرگوشه ها، پاره پاره رها
خطر، رمل، توفان شن، ماسه ها        زمین، مین، کمین، رد قناسه ها
خطر پشت هر لحظه پا می گرفت        زیاران ما دست و پا می گرفت
و آن لحظه هایی که خمپاره شصت        میان نماز عزیزان نشست
نمازی که یک رکعتش پاره شد       تشهد پر از موج خمپاره شد
کجایند مردان والفجر هشت       که از خونشان دشت گلپوش گشت
کجایند مردان فتح المبین        کجایند اسطوره های یقین
کجایند آنان که بالی رها داشتند           گذرنامه کربلا داشتند
کجایند آنان که فردایی اند         همانان که فردا تماشایی اند...
*******************************

یاد مردان خطر کرده بخیر        یاد یاران سفر کرده بخیر
یاد مردانی که چون شیران روز        حمله فتح و ظفر کرده بخیر
یاد آن شورآفرینان نبرد         یاد حمله ها در آن شبهای سرد
یاد کردستان و یاد کاوه ها            که ز ما دفع خطر کرده بخیر
یاد آن عشاق و خونین جامه ها               یاد آن سوز و گداز و ناله ها
 یاد یارانی که در پیکارها             ترک پا و ترک سر کرده بخیر
یاد نصر و کربلای چهار و پنج           یاد شبهای عملیات و رنج
یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر          یاد آن ا... اکبرها بخیر
*******************************

دوستان رفته من خسته جگر جا ماندم         آه و صد آه کز آن قافله تنها ماندم
 آخر انصاف نه این است رفیقان مددی          با شما بودم و از جمع شما وا ماندم
ای شهیدان به من خفته نظر اندازید         که در این دایره من بس تک و تنها ماندم
 در بر فاطمه عذر گنهم را خواهید          که من از قافله ی کرببلا جا ماندم
 در جنان خرم و خندان و به من می خندید       خنده دارم که در این ظلمت دنیا ماندم
دوستان دست بر آرید و دعایم بکنید       که جدا من ز علی اکبر لیلا ماندم
 رو سفیدید شما نزد حسین بن علی        من آلوده که در حسرت مولا ماندم
شادمانید شما پیش حسین و عباس         چکنم من که ز دیدار دو آقا ماندم
دل من تنگ حسین است و ابوالفضل رشید       گنهم چیست که دور از بر سقا ماندمهان به عباس بگوئید قبولم سازد       که من از جمع شما ز عالم بالا ماندم
 هان شفاعت بکنید روز قیامت از من       که شما رفته و من در غم و اینجا ماندم
 یادتان می کنم و با غم دل می گویم        حیف و صد حیف کز این قافله من جا ماندم

*******************************

Image result for ?تصاویری برای شهدا دفاع مقدس?‎Image result for ?تصاویری برای شهدا دفاع مقدس?‎


ولادت حضرت اباالفضل علیه السلام

Image result for ?اشعاری درمورد ولادت امام ابوالفضل?‎

              یا باب الحوائج

بـاد  از  جــانـب  صـــحرا   خـــبری  آورده

آسـمان  قـید  نزولش  خدمه  باران   است

ابرهامان همه  در معرض  اشک شوق اند

و  زمیـن چـشم به راه  قـدم بـاران  اسـت

***

بر روی خـاک پر وبـال ملـائـک پـهن اسـت

از  مـسـیر  گــذر  اُمِّ بـنین  آمــده انــد

هـمه دور سـر ایـن مـاه پسـر  می گـردند

دسـت  بـوس  پـسر  اُمِّ بـنین  آمـده انـد

***

در  توان  چه کسی  هست  که با آمدنش

خلق  را  وجه ی  او  سر  به  سجود آورده

فاطــمه  بـنت  اسـد  اُمِّ  اسـد  گــردیــده

کودکــی هــای علــی را بـه  وجــود اورده

***

خــانه با  آمدنــش  رونق بـــسیار  گــرفت

باغ  را  عــطر گل یـــاس بـــهاری  کـــرده

ســـالها  منتـــظر  آمدنـــش  زیــــنب بود

روی او فــــاطمه  ســـرمایه گــذاری  کرده

***

نه فقـــط  شیـــعه به  او بــاب حـوائج گوید

از دخیل نگــهش گـَـبر  مســـلمان  گــردد

دســــت او پنجـره  فولاد  همه ادیان است

او اشـــاره  کــند  ایران هـمه سلمان گردد


ولادت امام حسین علیه السلام

مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد

مژده ای دل که برای دل غمدیده ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد

خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب

که دگر موسم اندوه به پایان آمد

مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب

که به ما مژده وصل شه خوبان آمد

ساقیا باده بده خود بنما سرمستم

زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد

ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون

روز شادی شد و خورشید فروزان آمد

غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر

که به بستان علی نوگل خندان آمد

عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین

سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد

بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب

که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد

گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان

که به توصیف رخش لولو مرجان آمد

نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد

بین به این نور که این گونه درخشان آمد

وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین

موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد

روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)

مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد

باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین

که وجودش به جهان مفخر انسان آمد

مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا

نور چشمان علی آن شه مردان آمد

حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا

بر تن خسته او ظلم فراوان آمد

بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر

خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد

ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد

غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمدمژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد

مژده ای دل که برای دل غمدیده ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد

خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب

که دگر موسم اندوه به پایان آمد

مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب

که به ما مژده وصل شه خوبان آمد

ساقیا باده بده خود بنما سرمستم

زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد

ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون

روز شادی شد و خورشید فروزان آمد

غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر

که به بستان علی نوگل خندان آمد

عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین

سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد

بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب

که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد

گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان

که به توصیف رخش لولو مرجان آمد

نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد

بین به این نور که این گونه درخشان آمد

وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین

موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد

روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)

مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد

باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین

که وجودش به جهان مفخر انسان آمد

مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا

نور چشمان علی آن شه مردان آمد

حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا

بر تن خسته او ظلم فراوان آمد

بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر

خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد

ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد

غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد


ماه شعبان

 

ماه عشق است ماه عشّاق است

ماه دل‌های مست و مشتاق است

در میخانه ی کرم شد باز

الدخیل این حریمِ رزاق است

ریزه خوارش فقط نه اهل زمین

جرعه نوشش تمام آفاق است

بی‌حساب است فضل این ساقی

شب جود و سخا و انفاق است

بین دل‌های بیدلان امشب

با سر زلف یار میثاق است

شب زلف مجعّدش «والّیل»

صبح چشمش به عالم اشراق است

«قبره فی قلوب من والاه»

حرمش قبله گاه عشّاق است

 

ماه شعبان رسید! ماه سه ماه

کربلا می رویم! بسم الله

 

السلام ای پناه مُلک و مکان

در ید قدرتت عنان جهان

رفته قنداقه ات به عرش خدا

تشنه ی پای بوسی‌ات همگان

در طوافت قیامتی شده است

می‌رسد هر فرشته با هیجان

پَر قنداقه ی تو می‌بخشد

پر و بالی به فطرس نگران

از سر زلف عنبر افشانت

سدرة المنتهی گرفته ضمان

عطر و بوی ملیح پیرهنت

مانده در خاطر نسیم جنان

 تا ببوسد لبان أطهر تو

رحمت واسعه گشوده دهان

از سر انگشت پاک مصطفوی

جرعه جرعه بنوش شیره ی جان

 خواند جدّت «حسینُ منّی» را

«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان

با تو جود و شجاعت نبوی‌ست

ای شکوه حماسه‌های عیان

در نمازت شبیه فاطمه ای

بین میدان علی ست جلوه کنان

چشم‌های تو مرز خوف و رجاست

قَهر و مِهر تو آتش است و امان

رحمت محض! یا ابا الأیتام!

پدری کن برای عالمیان

ای که آقائی تو بی‌حد است

باز ما را به کربلا برسان

شب جمعه شمیم سیب حرم

منتشر می‌شود کران به کران

روضه‌هایت بهشت اهل ولاست

چشم ما چشمه‌های کوثر آن

«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»

اشک‌ها از غمت همیشه روان

السلام ای شهید روز دهم

السلام ای امام تشنه لبان

تا ابد در فراز پرچم توست

خون سرخت همیشه در جَرَیان

کربلای تو از ازل بوده‌

مبدأ حرکت زمین و زمان

 

شب سوم رسیده‌ای، ای ماه

السلام علیک ثارالله

 

السلام ای نگین عرش برین

سروِ بالا بلند اُم بنین

 گره از گیسوان خود وا کن

هر سر موی توست حبل متین

 جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات

ماه را می‌کشد به سوی زمین

عبد صالح! مُواسِیِ لله!

پدر فضل! روح حق و یقین!

به حضورت گشوده دست، فلک

به قدوم تو سوده عرش، جبین

وقت هوهوی ذوالفقار علی ست

به روی مرکب حماسه نشین

 می‌شود با اشاره ی‌ تو دو نیم

هر کسی آید از یسار و یمین

 زینبت «إن یکاد» می‌خواند

آسمان محو هیبت تو! ببین

 کاشف الکرب اهل بیت نبی!

بازوان توأند حصن حصین

 ماه من بازوی رشید تو را

که برافراشته است بیرق دین ـ

 زده بوسه علی به گریه چنان

چیده از آن حسین بوسه چنین

 نقش باب الحوائجی داری

به روی بازویت شبیه نگین

 سائلان تو بی‌شمارند و ...

گوشه چشمی به ما! بس است همین

 

شب جود و کرامت و بذل است

شب چارم شب اباالفضل است

 

السلام ای حقیقت جاری

روح تقوا و زهد و بیداری

 سید السّاجدینِ شهر رسول

عبد مسکینِ حضرت باری

 روزهایت مجاهدت، ایثار

نیمه شب‌هات بخشش و یاری

 در مناجاتت ای صحیفه ی نور

آیه آیه زبور می‌باری

 همه مجذوب ربنای تواند

محوِ این سِیْر و این سبکباری

 گوش کن این صدای داوود است

که به شوق تو می‌شود قاری

 پا برهنه به حجّ که می‌آیی

کعبه را هم به وجد می‌آری

 در شکوه و حماسه بی‌مثلی

خطبه‌هایت زبانزدند آری

 واژه‌های تو تیغِ برّانند

ثانی حیدری و کراری

 شام و کوفه به لرزه افتادند

سرنگون پایه ی ستمکاری

 در مصاف تو سهم دشمن دون

چیست غیر از مذلت و خواری

 وارث عزت و سخای حسین

ای که بعد از عمو، علمداری

 به محبان خود نظر فرما

بیشتر موقع گرفتاری

 رو سیاهی من گذشت از حدّ

تو برایم مگر کنی کاری

 در نماز شبت دعایم کن

تو عزیزی تو آبروداری

 

دلم از بند هر غم آزاد است

شافع من امام سجاد است

 

شد روا حاجت همه، ما ! نه

کربلا شد نصیب ما یا نه؟

 رزق شش‌گوشه می‌دهند امشب

کِیْ شنیده گدا از آقا: نه

 کربلارفته در شب جمعه

می‌شناسد مگر سر از پا؟ نه

 کربلا می‌روی بخوان روضه

روضه‌های جوان لیلا، نه

 زخم‌ها التیام پیدا کرد

زخم فرق دوتای سقا، نه

 التیام دمادم سیلی

می‌دهد فرصت تماشا؟ نه

 از شب خیزران مگر مانده

لب و دندان برای بابا؟ نه

 زینب است و نوای جانکاهش

ذکر أین بقیة اللّهش

-----------------------------------------------------------------------------------------------
Image result for ?تصاویری برای ماه شعبان?‎Image result for ?تصاویری برای ماه شعبان?‎